آرشیداآرشیدا، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 29 روز سن داره

آرشیدا فرفرک مامان و بابا

رویداد

سلام وصد سلام ،اومدم بگم بابااسی امتحانش خیلی خوب شد .بالاترین امتیازی که می تونست بگیره را گرفت دیگه حالا به قول خودش خیلی مهم شده .بعد از ٤سال سختی کشیدن و شب و روز نداشتن انتظار چنین لحظه لذت بخشی می رفت .حالا فقط یه امتحان بورد داره که شهریوره .امیدوارم در اون هم موفق بشه . راستی امروز روز اول ماه رمضانه . و من بعد از ٢سال امسال میخوام روزه بگیرم .البته هنوز آرشیدا را از شیر نگرفتم ولی کم کم می گیرم .سحر آرشیدا بیدار شده بود و با تعجب به ما نگاه می کرد .بعدش هم فکر کرد داره خواب می بینه چشماشو محکم بست و خوابید !اولین سحر خیلی خوب بود بعد از اذان زدم کانال مکه خیلی دلم هوای مکه کرده خیلی با شور و حال بود یه دل سیر به کعبه نگاه کردم ول...
31 تير 1391

غول بدترکیب امتحان

امروز دلم مثل سیرو سرکه می جوشه آخه بابائی امتحان داره می دونم امتحانش خوب می شه ایشالا ولی خوب  امتحان دیگه !شاید اگه خودم امتحان داشتم اینقدر اضطراب نداشتم .ایشالا امتحانش خوب بشه البته این امتحان به قول خودش امتحان معرفیه .امتحان اصلیه شهریور لابد این امتحان هم خیلی مهمه که براش روز و شب نداشت ! دیروز من نرفتم اداره !پیش دختر گلم بودم و حسابی خوش گذروندیم .صبح با هم رفتیم خرید.لوازم مورد نیاز بابائی برای امتحان .البته کار بدی که کردم این بود که برای اولین بار برای آرشیدا پفک خریدم .خوب دلش می خواست دیگه .به قول مامان منیر باید همه چیز بخوره تا معدش عادت کنه .بعد رفتیم خونه مامان منیر .و به اصرار مامانی  وبابائی اونجا موند...
29 تير 1391

آرامش شبها

عسلکم وقتی تو دلم بود همیشه براش لالائی می خوندم برای همین وقتی به دنیا اومده بود هم با صدای لالائی من آروم می شد و می خوابید ولی حالا شب وقتی میخواد بخوابه باید براش شعر و کتاب و داستان و خلاصه هر چی از این نوع باشه  بخونیم .برای همین بعد از مسواک یه بغل کتاب میاره و میگه مامان شربخون بخوابم .خوبی شعر خوندن اینه که تا زمانی که براش شعر می خونی انگشتش رو نمی خوره .آخه دختر من از ٢ماهگی علاقه شدیدی به مکیدن انگشت شصتش داره و موقع خواب شروع می کنه به مکیدن تا خوابش ببره .والبته این یه شرط شده خودش میگه " نخورم تا بخونی؟"  بگذریم طریقه کتاب خوندن هم اینه که ما اول جمله را می گیم و آرشیدا کاملش میکنه .لحظات لذت بخشیه . تازه وقتی م...
27 تير 1391

خانم خانوما

سلام ،بعداز یه مدت به خاطر حمله سایبری دوباره امروز می تونم بنویسم .راستشو بخواید کم می نویسم ولی به همین مقدار هم اونقدر وابسته شدم که وقتی عسلکم پیشم نیست با این وبلاگ اروم میگیرم و راحتتر می تونم زمان را تحمل کنم .بعله آرشیدا دیگه خانوم شده کم شیر می خوره و دیگه مامی نمیشه .خانم خانوما را از وقتی تصمیم گرفتیم مامیش نکنیم تا حالا حتی یه خطا هم نداشته .خلاصه اینکه خودش اونقدر مواظبه که من حتی نمی تونستم فکرش را بکنم .(خدا را شکر )   دیشب که با آرشیدا رفتم پیاده روی یه لحظه ازش غافل شدم و دیدم که آرشیدا با یه بسته چیپس اومد و گفت مامان اینو خریدم، پولشم دادم !من با تعجب گفتم از کجا خریدی .سوپر و نشون داد و گفت از اونجا .پیش مغازه دا...
24 تير 1391

تجویز آرشیدا

  دیروز عصر با عسلکم رفتیم گردش  توی باغ عمه محبوبه . آرشیدم حسابی بازی و شیطونی کرد .دختر گلم با آبا، مورچه ها و پروانه ها و دشت و کوه وچشمه و سنگریزه وابرها وخلاصه هر چیزی که فکر بکنید بازی کرد .و در آخر هم قضیه" نریم خونه " چند وقت پیش گلکم با بابائی رفته بود بیرون .به خاطر شیطونی زیاد دستش رفته بود لای در ماشین و انگشت کوچولوش حسابی درد گرفته بود(البته الان که می نویسم حسابی دلم ریش می شه ولی چون بهتر شده میتونم بنویسم . )آرشیدا کوچولوی من گریه می کرده که بابائی براش آب می خره و آرشیدا آب می خوره و بهتر می شه .از اون موقع تجویز آرشیدا برای هر مریضی و دردی اینه :"آخورخو شی "(آب بخور خوب بشی ).البته کلماتو واضح می گه...
3 تير 1391
1